میکروپلاستیکها، ذرات ریز پلاستیکی با قطر کمتر از ۵ میلیمتر، امروزه نه تنها در محیط زیست بلکه حتی درون بدن انسان نیز شناسایی شدهاند. این ذرات کوچک در بخشهای مختلف بدن از جمله استخوانها، خون و اندامهای حیاتی یافت شدهاند، اما تأثیر واقعی آنها بر سلامت انسان هنوز به طور کامل مشخص نیست. در این مقاله به بررسی یافتههای جدید علمی درباره ورود و پیامدهای میکروپلاستیکها در بدن انسان و چالشهای پژوهشی موجود در این حوزه میپردازیم.
برای درک گستردگی ورود میکروپلاستیکها به محیط و بدن ما، نگاه به دادههای تاریخی و نمونههای محیطی اهمیت فراوان دارد. مجموعه نمونههای خاک و محصولات کشاورزی که از دهه ۱۸۴۰ در یکی از قدیمیترین آزمایشهای کشاورزی جهان جمعآوری شده، تصویری منحصر به فرد از تغییرات محیطی در طول بیش از ۱۸۰ سال ارائه میدهد.
در مزرعهای در منطقه هرتفوردشایر انگلستان، جان بنت لاوز در سال ۱۸۴۳ آزمایشهایی برای افزایش تولید گندم آغاز کرد. نمونههایی که در این آزمایشها جمعآوری و نگهداری شدهاند، اکنون در مرکز تحقیقاتی راتامستد حفظ میشوند. بررسی این نمونهها نشان داده است که آثاری از مواد رادیواکتیو مربوط به دوران آزمایشهای هستهای و همچنین اولین شواهد میکروپلاستیکها در دهههای ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ در آنها یافت میشود.
این دادهها نشان میدهند که استفاده گسترده از پلاستیکها از دهه ۱۹۲۰ شروع و از دهه ۱۹۶۰ به بعد شدت یافته است. ورود این ذرات به خاک، آب، هوا و به تبع آن به زنجیره غذایی، زمینهای برای آلودگی گسترده انسانها و محیط زیست فراهم کرده است.
با توجه به گستردگی استفاده از پلاستیکها، ذرات میکروپلاستیک به طور مداوم از طریق منابع مختلف وارد بدن انسان میشوند. غذا، نوشیدنیها، و حتی هوای تنفسی، کانالهای اصلی ورود این ذرات به درون بدن هستند.
مطالعات نشان میدهند که میکروپلاستیکها در نمونههایی از بزاق، خون، خلط، شیر مادر و حتی در اندامهای حیاتی مانند کبد، کلیه، طحال، مغز و استخوانها قابل شناسایی هستند. ورود این ذرات کوچک میتواند پیامدهای نگرانکنندهای برای سلامت انسان داشته باشد، اگرچه ماهیت دقیق این اثرات هنوز در حال بررسی است.
بر اساس تحقیقاتی که در سال ۲۰۲۴ منتشر شده، میزان بلع و استنشاق این ذرات در دهههای اخیر به طور چشمگیری افزایش یافته است؛ به طوری که در برخی مناطق جهان مانند ایالات متحده، چین، خاورمیانه، شمال آفریقا و اسکاندیناوی مصرف این ذرات حدود شش برابر بیشتر شده است.
یکی از دشواریهای اصلی در مطالعه تأثیر میکروپلاستیکها، نبود دادههای انسانی معتبر است. برای اولین بار در اوایل سال ۲۰۲۵، آزمایشی با حضور هشت داوطلب در لندن انجام شد که در آن محلولی حاوی ذرات ریزپلاستیک توسط افراد داوطلب مصرف شد. این مطالعه با حمایت بنیاد مایندرو، برای سنجش میزان جذب میکروپلاستیکها توسط دستگاه گوارش و ورود آنها به خون طراحی شده بود.
این پژوهش شبیهسازی روشهای رایج مصرف پلاستیک در زندگی روزمره مانند نوشیدن چای کیسهای یا گرم کردن مواد غذایی در ظروف پلاستیکی است و هدف آن ارزیابی دقیق میزان عبور ذرات ریز از روده و ورود به جریان خون بود.
نمونهگیریهای خون داوطلبان در بازههای زمانی مختلف نشان خواهد داد که چه میزان و چه نوع میکروپلاستیکها پس از مصرف وارد جریان خون میشوند و این اطلاعات میتواند نقطه شروعی برای ارزیابی خطرات سلامتی این ذرات باشد.
مطالعات اخیر به تدریج نشان میدهند که میکروپلاستیکها میتوانند اثرات منفی قابل توجهی روی بافتها و اندامهای مختلف داشته باشند. یافتههای پژوهشی جدید از چین و ایتالیا نشان میدهند که این ذرات در بافت استخوان، عضله و پلاکهای شریانی افراد مختلف شناسایی شدهاند.
تحقیقات چینی نشان دادند که میکروپلاستیکها میتوانند رشد سلولهای استخوانی و عضلانی را مختل کنند و این مسئله میتواند توانایی عملکرد بدنی و ورزشی افراد را کاهش دهد. همچنین پژوهشگران ایتالیایی ارتباط میان وجود میکروپلاستیکها در پلاکهای شریانی و وخامت بیماریهای قلبی-عروقی را مطرح کردند؛ در افرادی که این ذرات در پلاکهای شریانی یافت شده بود، خطر سکته و حمله قلبی به طور چشمگیری افزایش داشت.
در تازهترین کشفها، دانشمندان ذرات پلاستیکی را در مغز انسان شناسایی کردند و ارتباط آن با زوال عقل را بررسی نمودند. این ذرات احتمالاً با چسبیدن به لیپیدهای مغز وارد دستگاه عصبی مرکزی شده و در افراد مبتلا به زوال عقل بیشتر تجمع مییابند.
میکروپلاستیکها شامل انواع بسیار متنوعی از ترکیبات شیمیایی و اندازههای مختلف هستند که هر یک میتوانند اثرات متفاوتی بر بدن داشته باشند. تنوع در نوع پلاستیکها، از نایلون (پلیآمید) گرفته تا پلیاستایرن، باعث میشود که مطالعات علمی در این زمینه بسیار پیچیده باشد.
برخی میکروپلاستیکها میتوانند سموم محیطی و فلزات سنگین را جذب کنند و ترکیبات شیمیایی افزوده شده به پلاستیکها ممکن است با هورمونهای بدن تداخل داشته باشند. نانوپلاستیکها که از میکروپلاستیکها نیز کوچکتر هستند، توانایی عبور از غشای سلولی و تجمع درون سلولها را دارند که این مسئله خطرناکتر به نظر میرسد.
علاوه بر این، میکروپلاستیکها میتوانند نقش پایگاههای ژنهای مقاومت آنتیمیکروبی را ایفا کنند و به این ترتیب بر مقاومت دارویی باکتریها و دیگر عوامل بیماریزا تأثیرگذار باشند.
با وجود پیچیدگیهای فراوان، پژوهشگران بر این باورند که میکروپلاستیکها میتوانند به عنوان عوامل همافزا در بروز بیماریهای مزمن مانند بیماریهای قلبی، زوال عقل و سرطانها نقش داشته باشند. آسیب سلولی و التهاب مزمن ناشی از تجمع این ذرات ممکن است زمینهساز بیماریهای مختلف شود.
افراد مسنتر و کسانی که به بیماریهای زمینهای مبتلا هستند، بیشتر در معرض خطرات ناشی از میکروپلاستیکها قرار دارند. علاوه بر این، مطالعات اولیه نشان دادهاند که میکروپلاستیکها ممکن است اثربخشی درمانهای دارویی، به ویژه در بیماران سرطانی و مبتلایان به بیماریهای مزمن تنفسی، کاهش دهند.
یکی از بزرگترین چالشهای علمی در این حوزه، تعیین میزان آستانه تحمل بدن نسبت به میکروپلاستیکها و نانوپلاستیکهاست. آزمایشهای آزمایشگاهی روی مدلهای حیوانی نشان دادهاند که تماس مزمن با مقادیر بسیار کم این ذرات میتواند تغییرات التهابی و متابولیکی ایجاد کند، اما تعمیم این نتایج به انسان پیچیده است.
برخی پژوهشگران در حال کار با ساختارهای آزمایشگاهی سهبعدی (ارگانوئیدهای عروقی) هستند تا تاثیرات مختلف انواع پلاستیکها را بر سلولهای انسانی واقعی بهتر بسنجند.
علاوه بر این، بهبود روشهای شناسایی و اندازهگیری دقیق میکروپلاستیکها در نمونههای انسانی و محیطی، از اهمیت بالایی برخوردار است تا بتوان تصویر بهتری از خطرات و میزان آلودگی ارائه کرد.
میتوان گفت که میکروپلاستیکها به عنوان یکی از چالشهای زیستمحیطی و بهداشتی مهم قرن بیستویکم، وارد بدن انسان شده و در بافتها و اندامهای حیاتی تجمع یافتهاند. هرچند هنوز جزئیات کامل تأثیرات آنها بر سلامت انسان مشخص نیست، شواهد علمی اولیه حاکی از پیامدهای منفی بر سیستمهای ایمنی، متابولیکی، عصبی و قلبی-عروقی است.
ضروری است که تحقیقات گستردهتر و دقیقتری انجام شود تا بتوان سیاستگذاریهای مناسبی برای کاهش آلودگیهای پلاستیکی و محافظت از سلامت انسان اتخاذ کرد. همچنین، توجه به جایگزینهای زیستتخریبپذیر و کاهش مصرف پلاستیکهای یکبار مصرف، گامی مهم در پیشگیری از این بحران زیستمحیطی و سلامت عمومی است.
اولین دیدگاه را شما بنویسید