همه ما صبح هایی را تجربه کردهایم که با وجود ساعت کافی برای خواب، پس از بیدار شدن احساس سنگینی، گیجی و ناتوانی در تمرکز داریم. گاهی تصور می کنیم هنوز بخشی از ذهن ما در خواب مانده است. این حالت که به آن “اینرسی خواب” گفته می شود، می تواند کیفیت شروع روز ما را تحتتأثیر قرار دهد. پژوهش های جدید علوم اعصاب، دلایل زیستی و مغزی این پدیده را روشن تر کرده اند.
فرآیند بیدار شدن از خواب، برخلاف تصور عمومی، ناگهانی و یکنواخت نیست. بلکه مغز در هنگام گذار از خواب به بیداری، یک مسیر سازمان یافته و مرحله ای را طی می کند.
مطالعات جدید نشان داده اند که این فرآیند به صورت موج گونه از بخش های خاصی از مغز آغاز می شود و به نواحی دیگر گسترش می یابد. اگر این مراحل به درستی طی نشوند یا فرد در مرحله ای نامناسب از خواب بیدار شود، می تواند احساس گیجی، بی حالی و سردرگمی را در پی داشته باشد.
خواب REM یا همان مرحله ای که در آن رویا می بینیم، یکی از مراحل مهم و عمیق خواب است. پژوهش های تصویربرداری مغزی نشان داده اند که بیدار شدن از این مرحله، الگوی مشخصی دارد.
در این مرحله، بیداری از نواحی جلویی مغز شروع می شود؛ مناطقی که مسئول تصمیم گیری، تمرکز و پردازش شناختی هستند. سپس، این موج بیداری به سمت قسمت های پشتی مغز، جایی که پردازش بینایی و اطلاعات حسی صورت می گیرد، حرکت می کند. این مسیر تدریجی می تواند توضیح دهد که چرا گاهی پس از بیداری از خواب REM، احساس می کنیم ذهن هنوز کاملاً هوشیار نیست.
در مراحل غیر REM، به خصوص در خواب عمیق، مسیر بیداری در مغز از نقطه ای متفاوت آغاز می شود و همین موضوع می تواند احساس بهتری هنگام بیداری ایجاد کند.
دانشمندان با استفاده از صدها حسگر متصل به جمجمه شرکت کنندگان، فعالیت مغزی لحظه ای آن ها را هنگام بیدار شدن ثبت کردند. آن ها دریافتند که در مراحل غیر REM، فعالیت مغز از نواحی عمقی تری آغاز شده و سپس مانند خواب REM به سمت جلو و عقب مغز گسترش می یابد. این تفاوت در نقطه شروع، ممکن است کلید درک علت تفاوت احساس افراد پس از بیدار شدن در مراحل گوناگون خواب باشد.
در نگاه اول، شاید تصور شود که فرآیند خوابیدن و بیدار شدن مانند دو روی یک سکه هستند؛ اما مطالعات نشان می دهند که این دو حالت، ساختاری کاملاً متفاوت دارند.
بیدار شدن یک فرآیند با نظم بالا، مرحله بندی شده و قابل پیش بینی است که می توان آن را با نقشه ای از فعالیت مغزی نمایش داد. اما خوابیدن حالتی تدریجی، پراکنده و کمتر سازمان یافته دارد. این تفاوت بنیادی نشان می دهد که مشکلات خواب ممکن است نه در به خواب رفتن، بلکه در ناتوانی مغز برای خروج درست از خواب نیز ریشه داشته باشد.
پژوهش های اخیر نشان داده اند که الگوی فعال شدن مغز تقریباً یکسان است، چه بیداری به طور طبیعی رخ دهد و چه با زنگ هشدار باشد.
اما مشکلی که زنگ های هشدار و مخصوصاً استفاده زیاد از دکمه های تأخیر (اسنوز) ایجاد می کنند، این است که افراد بارها در مراحل نامناسب خواب (مثل خواب عمیق یا REM) از خواب پریده و دوباره بازمی گردند. این مسئله باعث می شود که الگوی طبیعی فعال شدن مغز مختل شده و فرد با احساس منگی و آشفتگی بیدار شود. راه حل می تواند تنظیم بهتر زمان خواب و بیداری بر اساس چرخه های خواب بدن باشد.
درک علمی فرآیند بیداری می تواند راه گشای درمان بسیاری از مشکلات خواب باشد که تاکنون کمتر مورد توجه قرار گرفته اند.
پژوهشگران امیدوارند با شناخت دقیق تر از چگونگی فعال سازی مغز هنگام بیدار شدن، بتوانند بیداری های مختل شده یا غیر طبیعی را شناسایی کنند. این شناخت می تواند در طراحی دستگاه های بیدارباش هوشمند، بهبود درمان بی خوابی یا حتی کمک به افرادی که از خواب آلودگی شدید صبحگاهی رنج می برند، مؤثر باشد. اکنون دانشمندان می دانند که زمان و شیوه بیدار شدن، نقشی کلیدی در کیفیت روزانه زندگی ایفا می کند.
اگر بعضی روزها پس از بیدار شدن احساس می کنید که مغزتان هنوز در خواب مانده، این فقط یک حس نیست بلکه نتیجهٔ واقعی فعالیت مغز است.
فرآیند بیدار شدن از خواب یک چرخهٔ پیچیده و منظم است که بسته به مرحله ای که در آن بیدار می شوید، تجربه ای کاملاً متفاوت رقم می زند. فهمیدن این واقعیت به ما کمک می کند تا آگاهانه تر با الگوهای خواب مان برخورد کنیم و روش های سالم تری برای شروع روزهای مان بیابیم. تنظیم ساعت خواب، پرهیز از استفاده مکرر از دکمهٔ اسنوز و شناخت بهتر بدن، می توانند تفاوت بزرگی در کیفیت بیداری های صبحگاهی ایجاد کنند.
اولین دیدگاه را شما بنویسید