در سالهای اخیر، میکروپلاستیکها به یکی از نگرانیهای مهم جهانی در حوزه سلامت محیط و انسان تبدیل شدهاند. این ذرات ریز پلاستیکی که در نتیجهی تجزیهی مواد پلاستیکی در طبیعت ایجاد میشوند، اکنون تقریباً در همهجا یافت میشوند؛ از اعماق اقیانوسها گرفته تا هوا، آب آشامیدنی، و حتی بدن انسان. اما نگرانی اصلی اینجاست که تحقیقات جدید نشان میدهند میکروپلاستیکها میتوانند وارد مغز شوند و در سلامت روان انسان اثرگذار باشند.
سد خونی مغزی، یکی از محافظان اصلی مغز در برابر عوامل خارجی است. این سد، وظیفه دارد تا از ورود مواد سمی و آلایندهها به مغز جلوگیری کند. اما یافتههای اخیر نشان دادهاند که ذرات میکروپلاستیک آنقدر کوچکاند که میتوانند از این سد عبور کرده و وارد بافت مغز شوند.
بر اساس مطالعات آزمایشگاهی، میزان میکروپلاستیک موجود در مغز انسان میتواند به اندازهی کافی برای ساخت یک قاشق پلاستیکی باشد. این ذرات میتوانند به سلولهای عصبی آسیب بزنند، عملکرد طبیعی مغز را مختل کنند و به مرور، زمینه را برای بروز اختلالاتی مانند افسردگی، اضطراب و حتی زوال عقل فراهم کنند.
غذاهای فوقفرآوریشده، شامل محصولاتی هستند که در آنها از مواد افزودنی، رنگهای مصنوعی، نگهدارندهها و طعمدهندههای صنعتی استفاده میشود. این دسته از خوراکیها نهتنها از نظر تغذیهای ارزش پایینی دارند، بلکه بهطور جدی به میکروپلاستیکها آلوده هستند.
مطالعات نشان دادهاند که غذاهایی مانند ناگت مرغ، پیتزاهای یخزده، چیپس، نوشابه و سوسیسهای صنعتی، مقادیر بسیار بیشتری از میکروپلاستیکها را نسبت به غذاهای طبیعی و کامل در خود دارند. این ذرات ممکن است از طریق بستهبندی پلاستیکی، ظروف تهیه یا روشهای صنعتی تولید وارد غذا شوند.
ارتباط بین رژیم غذایی ناسالم و سلامت روانی سالهاست که موضوع تحقیق دانشمندان است. حالا میکروپلاستیکها به عنوان حلقهی گمشدهی این رابطه مطرح شدهاند. پژوهشهای جدید نشان میدهند که ذرات پلاستیکی ممکن است از طریق افزایش التهاب، اختلال در عملکرد میتوکندریها، و تغییر در مسیرهای انتقالدهندههای عصبی، به بروز اختلالات روانی منجر شوند.
در آزمایشهای انجامشده، افرادی که مصرف بالایی از غذاهای فوقفرآوریشده داشتهاند، بیشتر در معرض خطر افسردگی، اضطراب، اختلالات خواب و زوال عقل قرار داشتند. از سوی دیگر، با کاهش یا قطع مصرف این نوع غذاها، بهبود قابلتوجهی در سلامت روانی این افراد مشاهده شد.
محققان دانشگاه دیکین و دانشگاه اتاوا توضیح میدهند که مسیرهای زیستی که غذاهای فوقفرآوریشده و میکروپلاستیکها طی میکنند، بهشدت مشابه هستند. هر دو میتوانند موجب بروز التهاب سیستمیک، استرس اکسیداتیو، و اختلال در توازن هورمونهای عصبی مانند سروتونین شوند.
نکتهی مهم این است که چنین اختلالاتی میتوانند در کوتاهمدت بر خلقوخو و در بلندمدت بر ساختار مغزی و عملکرد شناختی تأثیر بگذارند. اگرچه هنوز شواهد قطعی انسانی وجود ندارد، اما شباهتهای سازوکارها نشان میدهد که این ارتباط ارزش بررسی بیشتر را دارد.
با وجود فراگیری میکروپلاستیکها در محیط زیست، راههایی وجود دارد که میتوان با بهکارگیری آنها، مواجههی خود را با این ذرات کاهش داد. مهمترین اقدام، حذف یا کاهش شدید مصرف غذاهای فوقفرآوریشده است. استفاده از ظروف شیشهای به جای پلاستیکی، گرم نکردن غذا در ظروف پلاستیکی، و استفاده از آب تصفیهشده نیز از دیگر راهکارها هستند.
تحقیقات نشان دادهاند که رژیم غذایی مبتنی بر غذاهای کامل، مانند میوهها، سبزیجات تازه، غلات کامل و پروتئینهای طبیعی، میتواند نهتنها سطح سلامت جسمی را ارتقا دهد، بلکه تأثیرات مثبتی بر خلقوخو و عملکرد مغز داشته باشد.
ورود میکروپلاستیکها به مغز انسان، زنگ خطر جدیدی برای سلامت روان و عصبی ما است. هرچند تحقیقات در این زمینه همچنان در حال انجاماند، اما شواهد موجود نشان میدهند که این ذرات میتوانند نقش مهمی در افزایش خطر ابتلا به افسردگی، اضطراب، و دیگر اختلالات شناختی و روانی داشته باشند. انتخاب آگاهانهی سبک زندگی و رژیم غذایی، بهویژه کاهش مصرف غذاهای فوقفرآوریشده، میتواند نخستین گام مؤثر در کاهش آسیبهای احتمالی ناشی از این آلودگی نوظهور باشد. همانطور که یکی از محققان اشاره میکند: «در نهایت، شما همان چیزی هستید که میخورید.»
اولین دیدگاه را شما بنویسید