درد مزمن به یکی از مشکلات عمده در سلامت عمومی تبدیل شده است و تأثیرات آن فراتر از جسم بیمار است. علاوه بر تأثیرات فیزیکی، این نوع درد میتواند باعث ایجاد مشکلات روانی متعددی مانند افسردگی و اضطراب در بیماران شود. مطالعات اخیر نشان میدهند که افراد مبتلا به درد مزمن اغلب با چالشهای روانشناختی همچون برافروختگی، عصبانیت، و احساس اضطراب روبرو هستند. این مشکلات روانی میتوانند تأثیرات منفی زیادی بر کیفیت زندگی فرد بگذارند.
درد مزمن میتواند بر تمام جنبههای زندگی فرد تأثیر بگذارد، از جمله خلقوخو و وضعیت روانی. تحقیقات نشان دادهاند که بسیاری از افراد مبتلا به درد مزمن، بهویژه آنهایی که از بیماریهایی مانند فیبرومیالژیا رنج میبرند، به مشکلات روانی از جمله افسردگی و اضطراب مبتلا هستند. این مشکلات میتوانند بهطور قابلملاحظهای کیفیت زندگی بیمار را کاهش دهند و بر توانایی آنها برای مقابله با درد و انجام فعالیتهای روزمره تأثیر منفی بگذارند.
در این بخش، مهم است که درک کنیم چرا و چگونه درد مزمن میتواند باعث ایجاد یا تشدید مشکلات روانی شود. از آنجایی که درد مزمن معمولاً بهطور مداوم و بدون وقفه وجود دارد، افراد مبتلا به این نوع درد ممکن است احساس ناامیدی کنند و با مشکلات عاطفی و روانی بیشتری مواجه شوند.
تحقیقات اخیر نشان میدهند که تقریباً ۴۰ درصد از بزرگسالان مبتلا به درد مزمن، علائم افسردگی یا اضطراب را تجربه میکنند. این آمار نشاندهنده شیوع بالای مشکلات روانی در افرادی است که از درد مزمن رنج میبرند. بر اساس نتایج مطالعهای که در آن دادههای ۳۷۶ مطالعه از ۵۰ کشور جمعآوری شد، میانگین سنی بیماران ۵۱ سال بود.
این مطالعه بهویژه بر تأثیرات مشکلات روانی در گروههای مختلف متمرکز بود و نشان داد که زنان، افراد جوانتر و کسانی که از فیبرومیالژیا رنج میبرند، بیشتر از دیگران در معرض افسردگی و اضطراب ناشی از درد مزمن هستند.
فیبرومیالژیا یکی از مشکلات رایج در بین افراد مبتلا به درد مزمن است. این بیماری معمولاً با درد عمومی در بدن، خستگی و مشکلات خواب همراه است. محققان گزارش دادهاند که افرادی که از فیبرومیالژیا رنج میبرند، بیشترین میزان اختلالات خلقی را تجربه میکنند. بر اساس این تحقیقات، حدود ۵۴ درصد از افراد مبتلا به فیبرومیالژیا علائم افسردگی و نزدیک به ۵۶ درصد علائم اضطراب را تجربه کردهاند.
این آمارها نشان میدهند که درد مزمن ناشی از فیبرومیالژیا میتواند تأثیر عمیقی بر روان فرد بگذارد و مشکلات خلقی را تشدید کند. بنابراین، مدیریت این بیماری نهتنها نیازمند درمانهای جسمی است، بلکه به درمانهای روانشناختی و شناختی نیز نیاز دارد.
در مقابل، بیماران مبتلا به آرتروز، که یکی از شایعترین علل درد مزمن است، علائم روانی کمتری در مقایسه با افرادی که از فیبرومیالژیا رنج میبرند، نشان میدهند. در یک مطالعه جدید، مشاهده شد که ۲۹ درصد از بیماران مبتلا به آرتروز علائم افسردگی و کمتر از ۱۸ درصد اضطراب داشتند.
این تفاوتها ممکن است به دلیل نوع و شدت درد در بیماریهای مختلف باشد. در حالی که درد ناشی از فیبرومیالژیا بهطور عمومی شدیدتر و مداومتر است، درد ناشی از آرتروز ممکن است قابلمدیریتتر باشد و بنابراین تأثیرات روانی کمتری بر بیمار بگذارد.
در حال حاضر، درمانهای مختلفی برای مدیریت افسردگی و اضطراب در بیماران مبتلا به درد مزمن وجود دارد. این درمانها میتوانند شامل داروهای ضد افسردگی، داروهای ضد اضطراب، و روشهای روانشناختی مانند درمان شناختی-رفتاری (CBT) باشند. این نوع درمانها معمولاً به کاهش علائم روانی و در نتیجه به بهبود کیفیت زندگی بیماران کمک میکنند.
راشل آرون، محقق ارشد این مطالعه، تأکید کرده است که باید در محیطهای بالینی، غربالگری معمول افسردگی و اضطراب انجام شود تا بیماران به موقع درمان شوند. همچنین توسعه درمانهای جدیدی که بتوانند اختلالات خلقی را هدف قرار دهند، میتواند بهبودی چشمگیری در وضعیت روانی بیماران مبتلا به درد مزمن ایجاد کند.
درد مزمن نهتنها بر بدن تأثیر میگذارد، بلکه میتواند مشکلات روانشناختی متعددی ایجاد کند. افسردگی و اضطراب دو مورد از شایعترین اختلالات روانی در بین افرادی هستند که از درد مزمن رنج میبرند. مطالعهها نشان دادهاند که افرادی که از بیماریهایی مانند فیبرومیالژیا رنج میبرند، بیشتر از دیگران به این مشکلات روانی مبتلا میشوند.
اگرچه درمانهای روانشناختی و دارویی برای مدیریت این اختلالات موجود است، نیاز به توجه بیشتر به سلامت روانی بیماران مبتلا به درد مزمن احساس میشود. توسعه درمانهای جدید و انجام غربالگریهای منظم در مراکز درمانی میتواند به بهبود وضعیت روانی و جسمی این بیماران کمک کند.
اولین دیدگاه را شما بنویسید